همه عمرم یک شبم کامل تا صبج نخوابیدم!
سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۵۶ ب.ظ
بنظرم مرد خدا را از شبها و کم خوابیدنش باید شناخت.
شاید بزور عقل جلوی پرخوری را بشه گرفت،
شاید به خاطر اخلاقیات جلوی خشم یا حتی شهوت را بشه گرفت،
ولی خواب برادر مرگه، وقتی خوابی یا بین خواب و بیداری انگار خیلی پات در دنیا نیست که بشه با عقل و اخلاقیات کاری پیش برد، مثل محتضر در بستر بیشتر ناخودآگاهت کار میکنه تا عقل و...
دستور مشترک تمام عرفا و بزرگان در هر سلسله و مسلکی، زمزمه با معبود در سحرگاهه که دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
اینجاست که برای پاشدن از خواب ناز و مناجات سحر، واقعا باید حبی در ناخودآگاهت پیدا شده باشه.
حتی شاید بشه برای مدت کوتاهی سحرها پاشد که اون هم مسلما ارزش داره ولی تا به ماه و سال نرسه شاید نشه اسمشو حب گذاشت.
یکبار حاج آقا شایسته داشت حرف میزد یهو بند دلش پاره شد و با اشک گفت من در همه عمرم یک شبم کامل تا صبج نخوابیدم!
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود
شاید بزور عقل جلوی پرخوری را بشه گرفت،
شاید به خاطر اخلاقیات جلوی خشم یا حتی شهوت را بشه گرفت،
ولی خواب برادر مرگه، وقتی خوابی یا بین خواب و بیداری انگار خیلی پات در دنیا نیست که بشه با عقل و اخلاقیات کاری پیش برد، مثل محتضر در بستر بیشتر ناخودآگاهت کار میکنه تا عقل و...
دستور مشترک تمام عرفا و بزرگان در هر سلسله و مسلکی، زمزمه با معبود در سحرگاهه که دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
اینجاست که برای پاشدن از خواب ناز و مناجات سحر، واقعا باید حبی در ناخودآگاهت پیدا شده باشه.
حتی شاید بشه برای مدت کوتاهی سحرها پاشد که اون هم مسلما ارزش داره ولی تا به ماه و سال نرسه شاید نشه اسمشو حب گذاشت.
یکبار حاج آقا شایسته داشت حرف میزد یهو بند دلش پاره شد و با اشک گفت من در همه عمرم یک شبم کامل تا صبج نخوابیدم!
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود
- ۹۵/۱۱/۲۶